اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

نقد و بررسی فیلم The Lobster (خرچنگ)

  • 5170
  • 0
  • چهارشنبه 05 اسفند 1394

نقد و بررسی فیلم The Lobster (خرچنگ)

 

کارگردان : Yorgos Lanthimos

 

نویسندگان : Yorgos Lanthimos, Efthymis Filippou

 

بازیگران : Jacqueline Abrahams, Roger Ashton-Griffiths

 

خلاصه داستان : در پادآرمان‌شهری در آینده و یا شاید یک دنیای موازی عجیب، بزرگ‌سالانی هستند که مجردند و یا در پیدا کردن زوج ناتوانند. آن‌ها باید به یک هتل بروند و ظرف ۴۵ روز شریک زندگی مناسبی پیدا کنند؛ در غیر این صورت، به حیوانی دل‌خواهِ خودشان تبدیل می‌شوند و آن‌ها را در جنگل رها می‌کنند...

 

www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/12/logo-trans.png

 

 

منتقد: ایمان عباسی

 

 

media/kunena/attachments/2376/lobster-2Copy.jpgتجربه فوق العاده ای بعد از "دندان نیش" ... هرچند به آن حد از کمال نمی‌رسد و ضعف‌هایی دارد، اما همچنان "خرچنگ" از نظرم یک تجربه ناب و خاص سینمایی است. باز هم لحنی به شدت استعاری و در نگاه اول جذاب برای مخاطب را شاهد هستیم، شکل دادن دنیایی خیالی و غیرمعمول به همراه انسان‌هایی با روابط نامتعادل، انسان‌هایی که در برقراری روابط اجتماعی دچار مشکل هستند و همگی با یک باور دروغ زندگی می‌کنند ... همچون اثر دیگر فیلمساز "دندان نیش" که خارج از خانه مملو از آدم خوار است و فرزندان تا زمانی که دندان نیششان نیفتد حق بیرون رفتن از خانه ندارند! یا "ترومن شو" و جهانی خیالی‌اش که کاراکتر محوری در آن محبوس است و قصد فرار دارد. "خرچنگ" نیز اینچنین است و دنیایی به شدت استعاره ای را می‌سازد. هتلی وجود دارد که مردان و زنان مجرد را چه به خواست خودشان و چه به زور شکار به خود جذب می‌کند و آن‌ها را با روشی دیکتاتور گونه محکوم می‌کند تا یک زوج برای خود انتخاب و آماده رفتن به شهر و پیوستن به مدنیت شوند، در غیر این صورت تبدیل به یک حیوان می‌شوند! و در مقابل جنبش مجردها که همچون هتل قوانین سفت و سخت خود را این بار در جهتی عکس اعمال می‌کند، آزاد اما به صورتی که هیچگونه کمک و یاری، عشق و رابطه میان آن‌ها معنا ندارد. به عنوان مثال، برای روشن کردن این تفاوت، در هتل آدم‌ها به س/ک/س تشویق می‌شوند و خود ارضایی ممنوع است اما در جنگل کاملاً عکس آن عمل می‌شود. نماها و کادر بندی‌ها همچنان همان ایستایی را دارا می‌باشند، کادر بندی‌هایی که گاه چهره آدم‌ها را مشخص نمی‌کند که نشان از بی هویتی آن‌ها داشته و همچنین ایستایی و سکون دوربین که به خوبی فضای سرد و خشک اثر را منتقل می‌کند، هرچند به نسبت "دندان نیش" اینجا شیطنت‌های بیشتری را شاهد هستیم که از نظرم به کار ضربه زده است. اسلوموشن‌های بی‌هدف که جایگاهی در کلیت کار ندارند، نوعی "زوم این" آهسته که اکثر اوقات در پلان‌ها وجود دارد، استفادهٔ گاه بیش از حد از موسیقی و همچنین نحوه روایت و وجود نریشن در اثر، کار را از آن حالت خشکی که به عنوان مثال در "دندان نیش" دیدیم خارج کرده و رنگ و بویی دیگر می‌دهد، هرچند جهان همان جهان است

media/kunena/attachments/2376/lobster-3Copy.jpgچیزی که باید در فرم دنبالش بود این است که هدف اثر را پیدا کنیم. اینکه از این پیرنگ به دنبال چیست. بی شک "عشق" موضوع محوری اثر است، اما فیلمساز از این استعاره‌ها به دنبال چه است؟ در هر دو فاز، ما حاکمیتی دیکتاتوری را بر این مردم شاهد هستیم که هویت انسانی آن‌ها را گرفته و با شکل دادن باورهایی دروغین، آن‌ها را صرفاً به ماشینی تبدیل کرده که به دنبال اهداف تعیین شده برایشان هستند، اما هدف چیست؟ در "دندان نیش" اگر ما نقدی بر مدرنیته داشتیم که چطور انسان‌ها را منزوی ساخته - برداشت‌های سیاسی بماند -، اینجا به چه می‌توان رسید؟ "شهر" که در اثر نشانی از مدنیت و تمدن است - نوعی مدینه فاضله - انسان‌های مجرد را قبول نکرده و در صورت شناسایی با آن‌ها برخورد می‌کند. مردم ابتدا باید در هتل زوج خود را پیدا کنند تا به آغوش جامعه بپیونند، مسلماً این دیدگاه محکوم است اما در مقابلش دیکتاتوری دیگری را داریم که از پایه با رابطه مخالف است! تکلیف چه می‌شود؟ اما چرا ایده زوج شدن باید در قالب سرمایه داری و هتل نمایان شود و مجرد بودن در قالب گروهک چریکی که همچون انسان‌های اولیه زندگی می‌کنند؟ پاسخ اینجاست که انگشت انتقاد فیلمساز اول به طرف مدرنیته و سیستم حکومتی شهر نشینی و متمدن است که در رابطه ای تنگاتنگ با هتل قرار دارد، یعنی مدنیت جهان اثر، صرفاً انسان‌هایی (بخوانید ربات‌هایی) را قبول دارد که مطابق یک نظام از پیش تعیین شده، ازدواج کرده باشند. خانواده ای معمولی داشته باشند و معمولی زندگی کنند. کاملاً تحت کنترل. جنگلی‌ها اما جنبشی هستند که از دل این محدودیت‌ها تشکیل شده‌اند و به دنبال آزادی از این اسارت هستند اما خودشان در بند زندان دیگری هستند. در نهایت هرچند پایان باز فیلم را چندان دوست نداشتم و برایم آنچنان تأثیر گذار نبود، فیلمنامه اش در انتها و پس از کور شدن دچار حفره شد و مقداری نیز از ریتم افتاد، اما به دلیل ایده درخشان و شکل دادن جهانی ناب، تماشای "خرچنگ" را توصیه می‌کنم

منبع:نقدفارسی

منبع وبسایت مسترمووی  میباشد.
نقد و بررسی فیلم

ارسال نظرات